معرفی فیلم و سریال: ساکن برج بلند – The Man in the High Castle

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

«ساکن برج بلند» یا «مردی در رأس قلعه»، عنوان یک مجموعهٔ تلویزیونی آمریکایی است که استودیوی فیلمسازی آمازون و فرانک اسپاتنیتز آن را تولید کرده‌اند. از بازیگرانی که در این سریال درام و تخیلی به ایفای نقش پرداخته‌اند می‌توان روفِس سوئل، الکسا داوالس، دی جی کوالز، و کری هیرویوکی تاگاوا را نام برد. 

خلاصهٔ داستان 

سریال روایتی متفاوت از وقایع جنگ جهانی دوم و پاسخی به این پرسش است که «اگر جنگ را باخته بودیم، چه می‌شد؟» این فیلم داستان جنگ جهانی دوم را طوری دنبال می‌کند که در آن متحدین در جنگ جهانی دوم به پیروزی می‌رسند. با پیروزی آلمانی‌ها، ژاپنی‌ها و متحدین دیگر در جنگ جهانی دوم، در اولین اقدام بعد از تصرف آمریکا این کشور را به ۳ بخش مختلف تقسیم می‌کنند. ژاپن ایالت‌های نزدیک به اقیانوس آرام را در غرب رشته‌کوه‌های راکی تحت کنترل می‌گیرد. ایالت‌های شرق رشته‌کوه‌های راکی به کنترل آلمان در می‌آید و منطقه‌ای حائل در نزدیکیِ رشته کوه‌های راکی را به‌عنوان منطقهٔ بی‌طرف و مرزی بین این دو بخش در نظر می‌گیرند و…

دربارهٔ سریال

سریال «ساکن برج بلند» با دست‌گذاشتن بر روی ایده‌ای ناب نشان می‌دهد که چگونه تاریخ می‌توانست به‌شکلی کاملاً غیرمنتظره رقم بخورد. سناریوی این فیلم بر اساس کتابی با همین نام نوشتهٔ فیلیپ کی دیک نوشته شده، و هرچند ایدهٔ اصلی که همانا پایانی متفاوت برای جنگ جهانی دوم است و همچنین نام و روابط برخی شخصیت‌های داستان و برخی وقایع از کتاب گرفته شده، ولی داستان سریال با کتاب متفاوت و بسیار گسترده‌تر از آن است.

نظم کنونی جهان و ساختار قدرت بین‌المللی بی‌شک متأثر از جنگ جهانی دوم و وقایع پس از آن است. جنگی که با پیروزی متفقین و شکست متحدین به پایان رسید و روابط کشورهای جهان و به‌ویژه فاتحان جنگ را شکل داد. از آن‌جمله می‌توان به شکل‌گیری سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن اشاره کرد که کشورهای پیروز جنگ در آن حضور دائمی و حق وتو دارند و شکست‌خوردگان جایی جز حضور دوره‌ای مانند بقیهٔ کشورهای جهان ندارند. هرچند با به‌قدرت‌رسیدن دوبارهٔ دونالد ترامپ در ایالات متحدهٔ آمریکا زمزمهٔ بازنویسی نظم کنونی جهان و جایگزینی آن با نظمی نوین که چندان با نظم کنونی جهان سازگار نیست، به‌گوش می‌رسد.

«ساکن برج بلند» مجالی است برای بازاندیشی بر آنچه که می‌توانست در صورت پایان متفاوت جنگ جهانی دوم اتفاق بیفتد و شباهت‌های عجیب آن با شرایط کنونی جهان امروز.

این همان ایدهٔ نابی است که موضوع سریال «ساکن برج بلند» است. سریالی که یکی از مهم‌ترین و جاه‌طلبانه‌ترین آثار علمی‌تخیلی در ژانر «تاریخ جایگزین» است. این سریال که ساختهٔ استودیوی فیلم‌سازی آمازون است، بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ در چهار فصل روی سرویس پخش فیلم آمازون پرایم پخش شد و توانست با فضاسازی بی‌نظیر، فیلمنامه‌ای پیچیده و شخصیت‌پردازی عمیق، توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. 

شاید جالب باشد بدانید که به‌جز بخش‌هایی از سریال که در سیاتل و ایالت واشینگتن آمریکا و همچنین اروپا فیلم‌برداری شده‌اند، بخش عمده‌ای از آن در ونکوور فیلم‌برداری شده است. خیابان جورجیای غربی در داون‌تاون ونکوور، ساختمان مؤسسهٔ مالی و اعتباری کوست کپیتال سِیوینگ و همچنین دانشگاه بریتیش کلمبیا ازجمله مکان‌های فیلم‌برداری این سریال در ونکوور بوده‌اند.

داستان سریال دنیایی را به تصویر می‌کشد که در آن جوزپه زنگارا، توانسته در سال ۱۹۳۳ با موفقیت فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور ایالات متحدهٔ آمریکا، را ترور کند، متفقین پس از حملهٔ اتمی آلمان به واشنگتن دی‌سی جنگ جهانی دوم را باخته‌اند و ایالات متحدهٔ آمریکا بین آلمان و ژاپن تقسیم شده و منطقهٔ حائل بی‌طرف این دو ناحیه را از هم جدا می‌کند، همچنین ژاپن و آلمان در این فضای مشابه جنگ سرد با یکدیگر در رقابت‌اند و هر لحظه در فکر به‌زیرکشیدن دیگری و تصاحب همهٔ دنیا به‌تنهایی و بدون رقیب‌اند.

نقشهٔ آمریکا آن‌طور که در سریال «ساکن برج بلند» به‌تصویر کشیده شده است.
نقشهٔ آمریکا آن‌طور که در سریال «ساکن برج بلند» به‌تصویر کشیده شده است.

یکی از جنبه‌های برجستهٔ این سریال، فیلمنامهٔ آن است. داستان سریال به‌شکلی ظریف و پیچیده طراحی شده که مخاطب را به‌شدت درگیر می‌کند. روایت آن به‌گونه‌ای است که در ابتدا یک دنیای پادآرمان‌شهری را به‌شکلی رئالیستی به تصویر می‌کشد، اما با پیشرفت داستان، عناصر علمی‌تخیلی مانند جهان‌های موازی و امکان تغییر سرنوشت مطرح می‌شوند. این تلفیق ژانرهای تاریخی، سیاسی و علمی‌تخیلی باعث شده است که سریال به اثری منحصر‌به‌فرد تبدیل شود. داستان به‌طور مداوم از زاویهٔ دید شخصیت‌های مختلف روایت می‌شود که هرکدام از جهان‌بینی و اهداف متفاوتی برخوردارند. از طریق این روایت چندلایه، تنش داستانی بالا می‌رود و مخاطب تا پایان، کنجکاو باقی می‌ماند.

کارگردانی و فضای بصری سریال به‌شدت تأثیرگذار است و استفاده از نورپردازی تاریک، زوایای دوربین خلاقانه و طراحی صحنه‌های واقع‌گرایانه، حس استیصال و اختناق را در این دنیای پادآرمانی به‌خوبی منتقل می‌کند. رنگ‌بندی صحنه‌ها، لباس‌ها و محیط، به‌شکل دقیقی انتخاب شده است تا تضاد میان قدرت نازی‌ها، اقتدار ژاپن و مناطق بی‌طرف را نشان دهد. از طرفی، کارگردان‌ها توانسته‌اند به‌خوبی دنیایی را بسازند که در آن ایدئولوژی‌های استبدادی نازیسم و امپراتوری ژاپن حاکم است، اما در عین حال مقاومت مردمی نیز به‌شکلی واقع‌گرایانه به نمایش گذاشته شده است.

یکی دیگر از نقاط قوت سریال، فضاسازی آن است. طراحی لباس، دکور و جزئیات بصری، کاملاً متناسب با دنیای جایگزینی است که در آن آلمان و ژاپن بر آمریکا حکومت می‌کنند. در مناطق تحت کنترل نازی‌ها، ساختمان‌های عظیم و یادبودهای عظیم‌الجثه‌ای دیده می‌شوند که یادآور معماری رایش سوم‌اند. در مقابل، در مناطق تحت کنترل ژاپن، عناصر فرهنگ سنتی ژاپن همچون معابد، یاکوزاها و نظام سلسله‌مراتبی شدید به چشم می‌خورد. تضاد میان این دو جهان و ترکیب آن با بخش‌های بی‌طرف که فضایی پرآشوب و در عین حال پرامید دارند، یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های سریال است.

بازیگران سریال نیز به‌خوبی از عهدهٔ نقش‌های خود برآمده‌اند. یکی از بهترین بازی‌ها متعلق به روفس سوئل در نقش جان اسمیت، افسر عالی‌رتبهٔ نازی، است. شخصیت او یکی از پیچیده‌ترین کاراکترهای سریال است که از یک طرف کاملاً وفادار به ایدئولوژی نازیسم است و از طرف دیگر، درگیر مسائل خانوادگی و شخصی خود می‌شود. بازی سوئل در نشان‌دادن این دوگانگی فوق‌العاده است. الکسا داوالس در نقش جولیانا کرین، یکی از شخصیت‌های کلیدی سریال، توانسته نقش زنی را ایفا کند که در ابتدا فردی عادی است اما به‌مرور وارد دنیای مقاومت می‌شود و به درک عمیق‌تری از ماهیت جهان‌های موازی می‌رسد. شخصیت جو بلیک با بازی لوک کلاین‌تنک نیز نمونه‌ای از افراد سرخورده‌ای است که میان وفاداری به حکومت و حس انسانیت خود در کشمکش‌اند. کاراکترهای ژاپنی مانند وزیر تاگومی نیز جنبهٔ فلسفی سریال را پررنگ‌تر کرده و به‌خوبی تضاد بین فرهنگ‌های مختلف را به نمایش می‌گذارند.

یکی از ایده‌های مهم سریال، مفهوم چندجهانی است. در ابتدا سریال تنها یک جهان را نشان می‌دهد که در آن نازی‌ها و ژاپنی‌ها پیروز شده‌اند، اما با پیشرفت داستان، مشخص می‌شود که جهان‌های موازی دیگری نیز وجود دارند که در برخی از آن‌ها، متفقین پیروز شده‌اند. این موضوع که سرنوشت تنها یک مسیر مشخص ندارد و می‌توان آن را تغییر داد، یکی از مفاهیم کلیدی داستان است. در عین حال، این عنصر علمی‌تخیلی به‌شکلی هوشمندانه به‌کار رفته است و هرگز از حد خود فراتر نمی‌رود، بلکه در خدمت روایت و توسعهٔ شخصیت‌ها قرار می‌گیرد.

از نظر مفهومی، سریال به‌شدت به مسائلی همچون قدرت، سرکوب، کنترل ایدئولوژیک و مفهوم آزادی می‌پردازد. در دنیایی که نازی‌ها حکومت می‌کنند، مفهوم حقیقت از سوی قدرت تعریف می‌شود و مقاومت در برابر آن به‌معنای خیانت و مرگ است. در عین حال، شخصیت‌هایی که در این دنیا زندگی می‌کنند، تنها کاراکترهای کلیشه‌ای شرور نیستند، بلکه افراد پیچیده‌ای‌اند که گاهی تصمیم‌های غیرمنتظره‌ای می‌گیرند. این موضوع باعث شده که داستان از حالت کلیشه‌ای خیر و شر خارج شده و به اثری چندلایه تبدیل شود.

موسیقی سریال حس نوستالژی و دلهره را به‌خوبی منتقل می‌کند. استفاده از آهنگ‌های مرتبط با فضای جنگ جهانی دوم و نسخه‌های جایگزین از قطعات معروف، به عمق داستان افزوده است. به‌خصوص تیتراژ آغازین سریال، با موسیقی‌ای ملایم اما وهم‌انگیز، حس خاصی به مخاطب منتقل می‌کند و او را از همان ابتدا در دنیای سریال غرق می‌کند.

معرفی فیلم و سریال:
ساکن برج بلند - The Man in the High Castle
- - - -
سریال «ساکن برج بلند» با دست‌گذاشتن بر روی ایده‌ای ناب نشان می‌دهد که چگونه تاریخ می‌توانست به‌شکلی کاملاً غیرمنتظره رقم بخورد. سناریوی این فیلم بر اساس کتابی با همین نام نوشتهٔ فیلیپ کی دیک نوشته شده، و هرچند ایدهٔ اصلی که همانا پایانی متفاوت برای جنگ جهانی دوم است و همچنین نام و روابط برخی شخصیت‌های داستان و برخی وقایع از کتاب گرفته شده، ولی داستان سریال با کتاب متفاوت و بسیار گسترده‌تر از آن است.

نظم کنونی جهان و ساختار قدرت بین‌المللی بی‌شک متأثر از جنگ جهانی دوم و وقایع پس از آن است. جنگی که با پیروزی متفقین و شکست متحدین به پایان رسید و روابط کشورهای جهان و به‌ویژه فاتحان جنگ را شکل داد. از آن‌جمله می‌توان به شکل‌گیری سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن اشاره کرد که کشورهای پیروز جنگ در آن حضور دائمی و حق وتو دارند و شکست‌خوردگان جایی جز حضور دوره‌ای مانند بقیهٔ کشورهای جهان ندارند. هرچند با به‌قدرت‌رسیدن دوبارهٔ دونالد ترامپ در ایالات متحدهٔ آمریکا زمزمهٔ بازنویسی نظم کنونی جهان و جایگزینی آن با نظمی نوین که چندان با نظم کنونی جهان سازگار نیست، به‌گوش می‌رسد.

«ساکن برج بلند» مجالی است برای بازاندیشی بر آنچه که می‌توانست در صورت پایان متفاوت جنگ جهانی دوم اتفاق بیفتد و شباهت‌های عجیب آن با شرایط کنونی جهان امروز...
#فیلم #سریال #سینما #هنر #رسانهٔ_همیاری #رسانه_همیاری

با تمام این ویژگی‌های مثبت، سریال در بخش‌هایی نیز دچار ضعف‌هایی است. یکی از مشکلاتی که برخی منتقدان به آن اشاره کرده‌اند، ریتم کند برخی از قسمت‌ها و پیچیدگی بیش‌ازحد برخی از خطوط داستانی است که ممکن است برای برخی مخاطبان گیج‌کننده باشد. همچنین، پایان سریال نظرات متفاوتی را برانگیخته است؛ برخی معتقدند که پایانی مناسب و درخور داشت، درحالی‌که برخی دیگر بر این باورند که می‌توانست نتیجه‌گیری بهتری داشته باشد.

در مجموع، این سریال یکی از متفاوت‌ترین و برجسته‌ترین سریال‌های تاریخ جایگزین و علمی‌تخیلی است که با فیلمنامه‌ای قوی، کارگردانی هنرمندانه، بازیگران و فضاسازی خوب، توانسته اثری در خور توجه باشد. این سریال نه‌تنها سرگرم‌کننده است، بلکه مخاطب را وادار به تفکر دربارهٔ تاریخ، سرنوشت و نقش انسان در تغییر مسیر جهان می‌کند و تماشای آن تجربه‌ای متفاوت و تأمل‌برانگیز خواهد بود.

این سریال هنوز در کتابخانه‌های مترو ونکوور موجود نیست. تنها راه تماشای آن از طریق سرویس پخش فیلم آمازون پرایم است.

ارسال دیدگاه